نرینگی٭ دولتی

فتحیه نقیب زاده


من بسیار داستان تجاوز به زنان را شنیده و یا خوانده بودم. از زنانی که همسرانشان به آنان تجاوز کرده بودند و یا مورد تجاوز بواسطه دیگر اعضا خانواده‌شان شده بودند. و یا داستانهای دردناک دیگر که متاسفانه سراسر زندگی زن ایرانی را سیاه و تباه کرده است. اما اینبارقضیه چیز دیگری است.

دوست عزیزی در روز چهارم نوامبر یک فیلم کوتاه مستند از صحنه تجاوز چند "مرد"؟ ایرانی به یک زن جوان را برای من فرستاد.

فیلم با وجود اینکه کوتاه است، اثرآن اما کوبنده. روح و روان بیننده خود را نشانه گرفته است. هر لحظه آن مثل پتکی است بر فرق سر بیننده. نميخواهم فیلم را تشریح کنم. اما ميبایست این عمل جنایتکارانه را بر ملا و افشا کرد.

بحثی که بر سر این فیلم است، اینست که آیا این فیلم بواسطه رژیم جمهوری اسلامی تهیه شده یا اینکه به وسیله افراد غیر حکومتی. ازدید من هیچ فرقی نمیکند چه کسی با چه انگیزه ای این عمل جنایتکارانه را انجام داده است. این فیلم به ما نشان ميدهد که زن و بدن او از دیدگاه جمهوری اسلامی مرکز اصلی میدان جنگ است و در واقع این فیلم کارنامه ٣٠ ساله جمهوری اسلامی را در عرض سه دقیقه به نمایش در ميآورد.

چهار، پنج نرینه و یا حتی شاید بیشتر در این عمل جنایتکارانه دست داشته‌اند. یکی پاهای زن را و دیگری دهان او را گرفته بود...

عمل جنایتکارانه تجاوز جنسی به زنان و حتی کودکان جنایاتی نیست که تنها زن یا کودک ایرانی از آن رنج ميبرند بلکه این جنایت در سراسر جهان صورت ميگیرد و تا رفع ستم جنسی متاسفانه ما شاهد آن خواهیم بود.اما آن چیزی که در این فیلم مورد نظر من است اینستکه این جنایتکاران در حین تجاوز به زن از جنایت خود نیز فیلم تهیه کرده ا ند. این مسئله، بعدی دیگربه این جنایت ميدهد.

در طول تاریخ غرب تعریف تجاوز جنسی در متن حقوقی دستخوش تحولات اساسی بوده است. بطور مثال خشونت خانوادگی تا قبل از دهه هفتاد میلادی موضوعی خصوصی به حساب ميآمده است. و تجاوز جنسی تنها در بیرون از چارچوب خانواده مطرح بوده و آن هم در شرایط خاص. بطور مثال طرز لباس پوشیدن زن ویا نحوه آرایش او و حتی حرکات زن مورد سئوال و پرسش قرار ميگرفته است. زیرا زن از پیش بعنوان محرک اصلی تجاوز شناخته ميشده است. امروز اما تجاوز جنسی در آلمان چه در چارچوب خانواده و چه در حیطه عمومی به عنوان جنایت شناخته ميشود و با وجود تمامی مبارزات زنان این عمل جنایتکارانه همچنان ادامه دارد. فمنیستها دلائل متفاوتی برای این امر دارند. که مهمترین آن ساختار بد خیم مرد سالاری در سیاست، فرهنگ و رسانه های جمعی مثل فیلم های پرنوگرافی و غیره ميباشد.

حال ميخواهم وضعیت خود را یعد از دیدن این فیلم مستند برای شما شرح دهم. فکر ميکنم این فیلم چیزی را در درون من به شدت تکان داد چیزی که من هرگز تا آخر عمرم آن را فراموش نخواهم کرد. احساس ميکردم نوک انگشتانم به شدت به سوزش افتاده و خون در رگهایم از جریان افتاده است. ضربان قلبم به تندی ميزد. حال تهوع و سرگیجه ولم نميکرد. انگار این خود من بودم که مورد تجاوز جنسی این نرینگان واقع شده ام. حس انتقام وجودم را پر کرده بود و در خیال و فانتزیم از متجاوزین بدترین انتقامها را ميگرفتم. آن روز و روزهای بعد همچنان در التهاب و نگرانی بسر ميبردم. چیزی در درونم شکسته بود. پنج روز است که تصاویر این فیلم مرا رها نميکنند. دیشب حتی در خواب کابوس ميدیدم که چندین مرد به خانه ام حمله کرده اند و به زور ميخواهند وارد آن شوند.

در این روزها مطالب بسیاری در ارتباط با تجاوز جنسی خواندم. از تعریف لغوی تجاوز تا تعریف تاریخی تجاوزجنسی درامر حقوق و البته از دیدگاه روانشناسی و فمنیستی و حتی انگیزه های فرد متجاوز.البته ميبایست اضافه کنم در این زمینه کوهی از تحقیقات علمی وجود دارد که برای من مقدور نبود که همه آنها را مطالعه کنم. اما در یکی از کارهای تحقیقی که ميخواندم. به مطلبی برخوردم که بسیار نزدیک به احساس درونیم بود.

به اعتقاد نویسنده" تجاوز جنسی دردرون خود دارای مکانیزمی است که بسیار آگاهانه از طرف مردان اِعمال ميشود تا از این طریق سیستماتیک ترس و وحشتی مداوم را بر زنان حاکم کنند."

ریشه مفهوم نرینه به زمان آنتیک بر ميگردد. آلت تناسلی مرد با نرینه مشخص ميشده است. از این مفهوم برای تولید مثل، خشونت حاکمیت، و همچنین سربازیا به عبارتی دیگر جنگجو استفاده ميکرده اند. فروید نیز از مفهوم نرینه که در آنتیک به کار برده ميشده است استفاده ميکند. همانطور که ملاحظه میشود فروید بطور مثال بین نرینگی به معنی عضو بیولوژیک و معنای سمبولیک آن در فرهنگ تفاوت شفافی قائل نیست. در صورتیکه ژاک لاکان روان کاو فرانسوی بین علائم سمبولیک و عضو بیولوژی تفاوت اساسی قائل است. این تفاوت برای فمنیستها از اهمیت بسزائی برخودار است چرا که درتوضیح دوران کودکی بحث این دو روانکاواساس نظم جنسیتی را از دیدگاه دانش علمی تشکیل می دهد. به همین منظور برای اینکه بتوان مفهوم نرینگی را که در این مقاله بکار گرفته شده است به درستی توضیح دهم، می بایست در وهله اول تفاوت نظریه فروید و لاکان را بطور بسیار مختصر مشخص کنم.

فروید معتقد است که کودک (دختر یا پسر) تفاوت بین مادر و پدرش را در نداشتن آلت تناسلی (نرینگی) مادرش مشخص ميکند. در واقع فروید داشتن و یا نداشتن نرینگی را در نظم جنسیتی عامل اصلی ميشمارد. در صورتیکه لاکان نظم جنسیتی و یا به عبارتی دیگر تفاوت دو جنس را در " بودن و داشتن " نرینگی مشخص ميکند. به اعتقاد لاکان نرینه بودن ویا نرینگی داشتن مکمل هم هستند البته نه به این معنی که زن نرینه است، بلکه یکی بدون وجود دیگری بی معنا است. مسلما هیچکس نميتواند که هم نرینه باشد وهم نرینگی را داشته باشد. اما چگونه لاکان نرینه بودن زن را توضیح ميدهد. او معتقد است که نرینه بودن زن تنها یک نشان سمبولیک است. لاکان معتقد است " نرینه بودن" زن زمانی اتفاق ميافتد که تمایل جنسی مرد به زن درحین پنهان قرار گرفتن زنانگی زن رخ ميدهد. و درست در این زمان مرد ميتواند تصویر ساختگی خود را از مردانگی بسازد. به عبارتی دیگر تصویر زن در پشت حجاب ( در اینجا منظورلاکان از حجاب لباس است ) بنیان اصلی ساختار"نرینگی داشتن" مرد است. به زبانی دیگر مرد با ساختن این تصویر مانع اختگی خود ميشود.

با توجه به توضیح مختصر از نرینگی داشتن مرد لازم است که در اینجا توضیح مختصری نیز از" نگاه مردانه" بدهیم تا بتوانیم بهتر وآسانتر"نگاه" فیلمبردار را بر ملا و آشکار کنیم.

مولی مولوی که بسیار در ار تباط با "نگاه مردانه" تحقیق کرده، معتقد است مردان دارای دو نوع از تحرک جنسی هستند. ١- زمانی که آنان بطور پنهانی شاهد آلت جنسی دیگری هستند. ٢- تحرک جنسی بواسطه وسیله‌ی که به دیگر جنس تعلق دارد (فتشیسم) صورت ميگیرد. ( به طور مثال کفش یا روسری)

در نگاه فتشیستی مرد سعی ميکند که بر ترس ناآگاهانه خود از اختگیش و همچنین از دست دادن قدرتش غلبه کند. به اینصورت که زن را به صورت فتیش و یا بطور سمبلیک وسیله نرینگی خود ميکند، در اینجا مرد ميتواند دوباره کنترل برخطر" دیگری" زن را برای خود ضمانت کند. خطری که زن عامل آن است و مرد نميتواند خود را با او تطبیق دهد. پس در پی پنهان کردن آن بر ميآید.

اما در چهره این چهار یا پنج نرینه‌ی که به زن تجاوز ميکردند نه نشانی از لذت دیده ميشد نه نشانی از قدرت. زن دست و پا ميزند، فریاد ميکشد، التماس ميکند که ولش کنند و اینان همچون لاشخوران به دوراو حلقه زده بودند و در انتظار نوشخوار کردن خود به دیگر لاشخوران نیز بفرما بفرما میزدند.

درتمام مدت روسری زن اما بر سرش مانده بود. لاشخوری که مواظب دهان زن است و محکم آن را چسبیده مواظب نیز هست تا روسری زن از سرش نیفتاد. لاشخوری به مدل اسلامی، آخوندی.

اما در مورد شخص فیلمبردار که ما را نیز در نگاه بیمار گونه خود که علائم فتشیستی دارد سهیم ميکند. نگاه او به ما میگوید لذت جنسی از بدن زن موضوع نیست. موضوع اصلی تصاحب و کنترل بر بدن زن به هر قیمت است. از دیدگاه دوربین زن این خطرناکترین دشمن ميبایست تحقیر شود تا نرینگان متجاوز از این طریق ارضا شوند. ارضا جنسی این نرینگان ازطریق عمل جنسی انجام نميگیرد زیرا عمل جنسی یک وسیله است. در واقع آن چیزیکه این نرینگان را راضی و ارضا ميکند تصاحب وکنترل بر بدن زن است. فرد دوربین به دست در واقع صحنه تجاوز جنسی را تبدیل به صحنه یک جنگ نا برابرميکند. زن بر روی یک پارچه سفید دارز کشیده است، قسمتی از پارچه سفید خونی شده، دوربین نیم دایره ميزند و بدن زن که لاشخورها دور اورا گرفتند را به ما نشان ميدهد به قصد آنکه به بیننده القا کند جنگ مغلوبه شد و دشمن شکست خورده است.

همانطور که در بالا به آن اشاره شد لاکان معتقد است که مردان برای حفظ نرینگی در خود احتیاج به یک"دیگری" دارند که او تمامی علائم زنانگی خود را در پشت حجاب پنهان کند تا از این طریق انان بتوانند تصویر خود را از طریق این "دیگری " بسازند. به همین دلیل لاشخورهای نرینه در فیلم حتی سعی در این ندارند که بلوز زن وهمچنین روسری او را از تنش در بیاورند چرا که پستان و موهای اوعلامتی از زنانگی زن به حساب ميروند.

همه ما ميدانیم که پایه جمهوری اسلامی در جنگ هشت ساله بین ایران و عراق ریخته شده است و به اعتقاد من از دیدگاه ایدئولوژیک نظام اسلامی حاکم در ایران، همه انسانها(چه زن و چه مرد) سربازان بی چون چرای راه خدا هستند و ميبایست در این راه کوشا باشند. به تعبیر فروید نرینگی خود را در سرباز جنگجو نشان ميدهد به عبارتی دیگر نرینه بودن یا داشتن نرینگی لازمه جنگ دراه خدا است. پس در اینصورت نتیجه ميگیرم که مردانگی مردان در جمهوری اسلامی با حفظ نرینگیشان مشخص ميشود و زنان با" نرینه بودن" خود درحفظ نرینگی مرد ميبایست کوشا باشند. این نرینه بودن زن تنها با حفظ مداوم حجاب اسلامی میسر ميشود. در واقع حجاب اسلامی عامل اصلی حفظ نظم جنسیتی و نظام ایدئولوژیک دگر-جنس-گرا ميباشد.

همانطور که ميدانید زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی تعریف شده است. از دیدگاه قانون اساسی اسلامی:"... زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت« شیئی بودن » و یا «ابزار کار بودن» در خدمت اشاعه مصرف زدگی و استثمار، خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر وپر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی پیش آهنگ و خود همرزم مردان در میدان های فعال حیات ميباشد و در نتیجه پذیرای مسئوولیتی خطیرتر ودر دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش وکرامتی والاتر خواهد بود."

رمز خطیر بودن وظیفه مادری درحفظ و حراست مردانگی یا بهتر بگویم در نرینگی مرد ایرانی/اسلامی نهفته است. زن ایرانی در حیطه خصوصی فاطمه وار و در حیطه عمومی زینب وار ميبایست با حضور مدام خود از این نرینگی حفاظت کند.

آنچیزی را که بیننده در این فیلم ميبیند اما فیلمبردار از دیدن آن عاجز و در مانده است اینستکه او آنچنان جنون آور در پیروزی خود ویاران لاشخورش نئشه است که از دست و پا زدن لاشخورها و چهره درمانده اشان غافل است. این صحنه یادآورعکسهای یادگاری سربازان نازی در کنار اجساد یهودیان است. شاید شما نیز با این تصاویر روبرو شده اید که سربازان نازی را با چکمهایی واکس زده در کنار یهودیان رنجور وگرسنه و بی دفاع نشان میدهد. آنان آنچنان نئشه آور خشنود از پیروزی خودهستند که

نميدانند این تصاویر به ما نشان ميدهد که جنایاتشان نه تنها وسیله‌ای برای حاکمیتشان است بلکه بیانی از جهان‌بینی آنانست.

در فیلم تجاوز دسته جمعی لاشخوران به زن، فیلمبردار در حین فیلمبرداری از صحنه این جنگ نابرابر در واقع بیننده خود را نیز شاهد زوال و نابودی و بی چیزی خود کرده است.

فتحیه نقیب زاده
٩/١١/٢٠٠٧


٭ نرینگی Phallus
برنامه راديو صداى زنان در باره اين تجاوز تکان‌دهنده