سخنرانی لیلا قرائی دبیر شبکه زنان در گردهمآیی بر علیه خشونت ناموسی استکهلم ٢٣ مه ٢٠١٢
سیزده سال از قتل ناموسی پلا اوتروشی میگذرد. درسیزده سال پیش دانش کافی در باره ستم و خشونت ناموسی در جامعه وجود نداشت و کسی در باره آن چیزی نمیدانست. پس از قتل پلا، از سیزده سال پیش تا کنون همچنان نام جوانان دیگری به عنوان قربانیان قتلهای ناموسی به این لیست افزوده میشود. پس از قتل پلا جامعه برای مبارزه با این گونه قتلها نیرو گذاشت، دست اندر کاران آموزش دیدند و برنامهها و روش کار هایی تدارک دیده شد. آخرین نفر ماریا بارین بود که در استان لندسکرونا درماه گذشته به قتل رسید. ماریا هم برای کمک گرفتن به مؤسسات اجتماعی پناه برده بود اما او هم آن پشتیبانی و کمک لازم را دریافت نکرد.
آیا ما هنوز هم میتوانیم تقصیر را به گردن نبود دانش در جامعه در این باره بیندازیم؟ آیا جامعه دانش کافی در مورد "خشونت ناموسی" ندارد؟ بعد از این همه سرمایه گزاری ها، آموزش ها، روشها و دستورکارها؟
ما در "شبکه زنان" همواره گفتهایم که باید به ریشهها پرداخت. موضوع به همین سادگی نیست که تنها به مادر و پدرهایی مربوط شود که میخواهند دختران خود را کنترل کنند، بلکه مادر و پدرها نیز به نوبه خود زیر فشار اطرافیان و به ویژه نهادهای مذهبی قرار دارند که خانواده و افراد فامیل را برای تقویت و بازتولید ارزشهای کهن پدرسالارانه زیر فشاری به مراتب بیشتر قرار میدهند.
اما نهادهای دولتی و سیاستمداران را گوش شنوایی نیست. آنها به مسجدها و انجمنهای مذهبی و خانههای امن زنان مذهبی کمک مالی میکنند. سال گذشته "کمیته کمکهای مالی دولتی به گروههای بینشی" شش میلیون کرون به انجمنهای اسلامی کمک مالی داده است و حتی در سطح کمون نیز به انجمنهای مذهبی کمک مالی داده میشود.
سیاستمداران گفتههای کلی این انجمنهای مذهبی را در باره برابری انسانها و برابری زنان و مردان باور میکنند، امری که هیچگاه در عمل به آن پایبند نیستند. هفته پیش برنامه تلویزیونی " مأموریت بازرسی" رهنمودهای پیشوایان مذهبی مسلمانان به زنانی که در خانه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند را افشا نمود. مانند این که یک ضربه کوچک اهمیت چندانی ندارد، یا زن باید از شوهرش پوزش بخواهد، یا زن حق تن درندادن به خواسته جنسی شوهرش را ندارد و یا این که زن میبایست چند همسری شوهرش را بپذیرد و...
"شبکه زنان" طی سالهای زیادی این مشکل را به نقد کشیده است. ما در خواست نمودهایم که کمکهای مالی به انجمنهای مذهبی قطع شود. ما باز هم درخواست خود را تکرار میکنیم و از سیاستمداران و نهادهای دولتی میخواهیم که برای این موضوع کاری بکنند. چگونه سیاستمداران در سوئد میتوانند به فعالیت هایی کمک مالی کنند که به طور غیر رسمی از قوانین شرعی پیروی میکنند، امری که خلاف حقوق بنیانی انسان هاست؟
بیم آن میرود که سیاستمداران خلاف اهداف خود عمل کنند، بدین شکل که آنها از یک سو برای مبارزه با ستم و خشونت ناموسی سرمایه گزاری میکنند و از سوی دیگر به انجمن هایی کمک مالی میدهند که در جهت تقویت این ستم گام برمی دارند. دختران و زنانی که در معرض خشونتهای ناموسی قرار دارند برایشان قابل فهم نیست که چگونه سیاستمداران اجازه میدهند که این روند ادامه یابد.
شما زنانی که کتک خورده اید و مورد سوء استفاده قرار گرفته اید، صرف نظر از این که از یک امام یا از خانه امن زنان کمک میگیرید، شما نیاز به این دارید که توانمند شوید. هیچکس حق بدرفتاری با شما را ندارد. آگاه باشید که شبکه پشتیبانی جامعه شامل شما هم میشود. زندگی بدون ستم و خشونت حق همه انسان هاست. قانون شامل همه کسانی است که جرم مرتکب میشوند و همه کسانی که مورد ضرب وشتم قرار میگیرند از حق حمایت و پشتیبانی برخوردارند.
ما از نهادهای دولتی میخواهیم تا فعالیتهای انجمنهای مذهبی را که به ارزشهای بنیادی جامعه به ویژه حقوق زنان و کودکان پایبندی ندارند را مورد بازبینی قرار دهند.
ما میخواهیم که به جریانات متحجر و واپس گرا که در عمل از هرگونه ستم دوری نکرده و به برابری حقوق و ارزشهای انسانها باور ندارند، هیچگونه کمک مالی داده نشود.
ما از سیاستمداران میخواهیم که انجمنهای یادشده را وادارنمایند تا بار مشکلاتی که این روزها مطرح شده را به دوش گیرند و گفته هایی از این قبیل که "اینها موارد فردی یا جزیی است" را نپذیرند.
ما میخواهیم که انجمنهای اسلامی و پیشوایان مذهبی مسلمانان آن بخش از گفتههای کتاب دینی خود را به طور مثال در باره چند همسری و تجویز کتک زدن زنان توسط شوهرانشان را که مغایر با قوانین سوئد میباشد را کنار بگذارند.
وقت آن رسیده که سیاستمداران چشمان خود را باز کنند و برای انجمنهای مذهبی حد و مرز بگذارند. شهامت این را داشته باشید که برای داشتن یک جامعه غیر دینی ایستادگی کنید!
متأسفانه مثل این که باید یک امر وحشتناکی مثل یک قتل اتفاق بیفتد تا موضوع خشونت و ستم ناموسی مورد توجه قرار گیرد. اما ما نباید هزاران جوانی که هر روز شان با تهدید و خشونت سپری میشود را فراموش کنیم. آنانی را که برای انتخاب شریک زندگی خود همواره در ترس بسر میبرند و آنانی را که هر روزه از سوی اطرافیانشان محدود و کنترل میشوند و گاه بیگاه جامعه نیز با آن همراهی میکند.
می توانید تصورش بکنید که یک کمون در سوئد طی یک قرارداد با یک انجمن اسلامی برای برنامه روزانه دانش آموزان در مدارس مقررات وضع کند؟ قرار دادی که به نیاز مادر وپدرهای مسلمان برای کنترل فرزندانشان یاری میرساند. کمون مزبور در دفاع از خود ابرازمی دارد که قرارداد مربوط به هجده سال پیش است. که البته این خود عذر بد تر از تقصیر است. طی سالها این قرارداد مورد بازبینی قرار گرفته که آخرین بار آن در ماه ژوئن پارسال بوده، اما در طی این مدت حتی یک سیاستمدار یا یک کارمند به آن واکنشی نشان نداده است، هیچکس!
اما من میخواهم موضوع کمون یون شوپینگ را به عنوان یک نمونه مطرح کنم. یک نمونه برای این که چگونه در کنار همدیگر میتوانیم تأثیر گذار باشیم. هنگامی که ما از طریق انجمن " هرگزپلا و فادیما را فراموش نکن" از موضوع توافقنامه یادشده باخبر شدیم، شکایت از کمون را آغاز نمودیم. ما همه آنچه را در توان داشتیم به کار بردیم، مقاله نوشتیم، با رسانهها گفتگو کردیم و غیره و این ارزشش را داشت، زیرا کمون یون شوپینگ پذیرفت که قرارداد یاد شده خلاف قانون مدارس بوده و به آن پایان داد.
ما باید جرئت کنیم در باره خشونت ناموسی به گفتگو بپردازیم. آنهایی که خود را مدافع ارزشهای برابر انسانها و حقوق بشر میدانند اما شهامت برخورد با این مشکلات را ندارند، تنها میدان را به نیروهای خارجی ستیز وامیگذارند. میبایستی همواره امکان گفتگو در این باره، با دیدگاهی ضد نژاد پرستی، وجود داشته باشد.
ما با هم! تو! من! ما همراه هم میبایست برای این که هیچ انسانی به خاطر مذهب، فرهنگ، و نژاد خود مورد تبعیض قرار نگیرد مبارزه کنیم.
ما همراه هم باید بگوییم که ما این را نمیپذیریم که قوانین و سیستمهای گوناگون قانونی بر گروهها و افراد مختلف حاکم باشد.
ما همراه هم میبایست برای برابری همه انسانها مبارزه کنیم!
ترجمه از سوئدى: شبکه زنان، مسعود نصيرى
|