دکتر هوکانسون: قبلاً ما و "صندوق بيمه‌هاى درمانى" با هم کار ميکرديم، اما حالا اين کار تبديل به يک جنگ بر سر کاغذ و گواهى شده است که در آن، کار آنها اين است که در گواهى پزشک دنبال ايراد بگردند و کار ما اين است که گواهيهايى بنويسيم که مو لاى درزشان نرود.

رپرتر: و دانيل هوکانسون از نزديک تجربه کرده است که مقررات جديد به کجا انجاميده‌اند. او بيماران در شُرف مرگ داشته که عليرغم وضعشان مجبور بوده‌اند نزد اداره کاريابى دنبال کار بگردند...

من مريضهايى داشته‌ام که آنها را در اداره کاريابى باصطلاح سر "برنامه" گذاشته بودند، و تشخيص بيماريشان اين بود که بيشتر از شش ماه زنده نميمانند!

بسيارى از همکارانم به کارمندان "صندوق" فحش ميدهند... آخر لعنتى‌‌ها، ما دکتريم، اين ماييم که تشخيص ميدهيم کى مريض است! و آنها هم مدام جواب پس ميفرستند که "چه عارضه‌اى است که نميگذارد بيمار کار کند؟"... اما اين که واضح است! در گواهى پزشک نوشته شده که مريض فلان و بهمان مرض را دارد، اين را هر کسى ميفهمد که اين مريض قادر به کار کردن نيست.

	Nyheterna 19:00 - TV4 2010-09-17: Många läkare upplever att Försäkringskassan blivit något av ett fiende. I stället att tillsammans värna om patients bästa, har samarbetet utvecklats till en strid om formuleringar i sjukintygen... اخبار ساعت ١٩ تلويزيون کانال ٤ سوئد: بسيارى پزشکان تجربه‌شان اين است که "صندوق بيمه‌هاى درمانى" به يک دشمن تبديل شده است. بجاى اينکه همراه هم مدافع خير و صلاح بيمار باشند، "همکارى" به يک جنگ بر سر فرمولبندى‌هاى گواهى پزشک تبديل شده است.
دکتر دانيل هوکانسون Dr. Daniel Håkansson	Förut så jobbade vi tillsammans med Försäkringskassan, men nu är den som nästan ett krig om papper och intyg, där man hela tiden... de sysslar med att hitta fel på våra intyg och vi sysslar med att skriva perfekta intyg. TV4: Och Daniel Håkansson har själv på nära håll upplevt vad de nya reglerna lett till. Han har haft döende patienter som ändå tvingats söka jobb på Arbetsförmedlingen... Jag har haft patienter som har varit på Arbetsförmedlingen, s.k. "program", och haft en diagnos där återstående livslängd var mindre än ett år! Många kollegor svär och muttrar över Kassans handläggare... fan, vi är läkare, vi är som bedömer man är sjuk! Och det får vi hela tiden tillbaka då: "vad är det som gör att patienten inte kan arbeta?" Men det är uppenbart! Det står på intyget att patienten har det och det, som vem som helst fattar att man inte kan jobba.
دکتر هوکانسون: قبلاً ما و "صندوق بيمه‌هاى درمانى" با هم کار ميکرديم، اما حالا اين کار تبديل به يک جنگ بر سر کاغذ و گواهى شده است که در آن، کار آنها اين است که در گواهى پزشک دنبال ايراد بگردند و کار ما اين است که گواهيهايى بنويسيم که مو لاى درزشان نرود. رپرتر: و دانيل هوکانسون از نزديک تجربه کرده است که مقررات جديد به کجا انجاميده‌اند. او بيماران در شُرف مرگ داشته که عليرغم وضعشان مجبور بوده‌اند نزد اداره کاريابى دنبال کار بگردند... من مريضهايى داشته‌ام که آنها را در اداره کاريابى باصطلاح سر "برنامه" گذاشته بودند، و تشخيص بيماريشان اين بود که بيشتر از شش ماه زنده نميمانند! بسيارى از همکارانم به کارمندان "صندوق" فحش ميدهند... آخر لعنتى‌‌ها، ما دکتريم، اين ماييم که تشخيص ميدهيم کى مريض است! و آنها هم مدام جواب پس ميفرستند که "چه عارضه‌اى است که نميگذارد بيمار کار کند؟"... اما اين که واضح است! در گواهى پزشک نوشته شده که مريض فلان و بهمان مرض را دارد، اين را هر کسى ميفهمد که اين مريض قادر به کار کردن نيست.