نوشته‌هاى ديگر امين در اين سايت

شرحی بر عجیب‌ترین اتفاقات رخ داده در بیست و سومین نمایشگاه کتاب تهران

امین از تهران - ١٦ مه ٢٠١٠


دوست گران سنگی داشتم که می‌گفت: "در نظام‌های دیکتاتوری مثل نظام جمهوری اسلامی، اگر روش‌های جدید چاپلوسی را نیاموزی، دیر یا زود از گرسنگی میمیری!"

وقتی به بیست و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رفتم، ناخودآگاه یاد صحبت آن رفیق شفیقم افتادم. برخی از ناشران و نویسندگان حاضر در این نمایشگاه در مقام خودشیرینی، گوی سبقت را از سایر رقبا ربوده و ودر حوزه ابداع روش‌های جدید چاپلوسی، ستاره‌ای بی بدیل گشته بودند. با چشمان بهت زده خویش دیدم که چندین کتاب با اوراق هزار تایی و دقیقاً با عنوان "همت مضاعف، کار مضاعف" به چاپ رسیده بود و من هنوز اندر خم یک کوچه‌ام که چطور آن نویسندگان و ناشران پُرکار (بر وزن پاچه خوار!) توانسته بودند در چنین زمان کوتاهی آن کتاب‌های "مصباح الهدی فی کل الایام"-گونه را با چنین حجم سنگین و قطوری تا زمان نمایشگاه آماده کنند!

به احتمال زیاد آن ده‌ها نویسنده به محض تمام شدن صحبت‌های رهبری و نامیدن سال ١٣٨٩ شمسی به سال "همت مضاعف، کار مضاعف" سریع تلویزیون را خاموش کرده و برای رفع "نیاز به غذا" با سرعت نور شروع به نگارش آن "صحیفه‌های آسمانی" موجود در نمایشگاه کرده‌اند. به واقع، شامه‌ای به چنین تیزی برای تشخیص "کتاب‌های نون و آب دار"، فراهم‌آوری چنین کتاب‌های چند کیلویی در زمانی بسیار بسیار کوتاه و از همه مهمتر گرفتن مجوّز از وزارت ارشاد، که همگان می‌دانند گرفتن مجوز از این وزارتخانه، عمر نوح می‌خواهد و صبر ایوب، نشان دهنده "همت مضاعف برای پاچه خواری مضاعف" این دسته از نویسندگان غیور و انقلابی می‌باشد که به حق این کارشان در ایران لیاقت ثبت در کتاب رکورد‌های گینس را داراست!

در نمایشگاه اخیر (که البته روزنامه‌نگاران ایرانی بارها به حسینی، وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی که حقیقتا تسلط وی به عالم فرهنگ و ارشاد، اظهر من الشمس است ادبیات ابتدایی ایران را یادآوری کردند که آقاجان اساساً مفهوم نمایشگاه با فروشگاه فرق می‌کند اما همچنان وی بر نعل مخالفت می‌کوبد و اصرار دارد که بگوید نمایشگاه!) شاهد بودیم که در این فستیوال یک خبر بسیار عجیب و محیرالعقول‌تر به گوش رسید و آن اعلام پُرفروش‌ترین کتاب سال از سوی جمهوری اسلامی بود. مسئولان وزارت فرهنگ عنوان کردند که "کتاب دا" موجود در نمایشگاه اخیر کتاب که موضوع آن درباره جنگ هشت ساله ایران و عراق است، پُرفروش‌ترین و پُرمخاطب‌ترین کتاب سال در ایران بوده است و باز هم من اندر خم همان کوچه قبلی گرفتار شده‌ام که چگونه است وقتی در خیابان و بازار و تاکسی و اتوبوس و مترو و خلاصه هر جایی که سر صحبت را باز می‌کنیم، مردم عادی در زیر بار گرانی و فقر فزاینده، مسئولان جمهوری اسلامی را در گفتگوهای چند نفره‌ای که امروزه به "سیاست در تاکسی" مشهور شده است به فحش و فضاحت می‌کشند و حالشان از مباحثی مثل "ایثار"، "دفاع مقدس"، "فرهنگ شهادت" و... به هم می‌خورد اما کتابی که دقیقاً همین مباحث کلیشه‌ای و قلب شده توسط جمهوری اسلامی را تکرار کرده به پرفروش‌ترین کتاب سال تبدیل می‌شود! آیا جز این که مسئولان رژیم پس از تمجید فراوان خامنه‌ای از این کتاب و اهدای هدایای بی‌شمار به دست اندرکاران آن، این کتاب را به همه ادارات و پایگاه‌های بسیج و نهادهای حکومتی و خلاصه هر جایی که در آن نفوذ داشته‌اند به طور رایگان فرستاده‌اند معنی دیگری می‌تواند داشته باشد؟

این سناریوی تکراری بارها برای روزنامۀ تندرویی مثل کیهان نیز اتفاق افتاده است که مسئولان اعلام می‌کردند پرتیراژترین روزنامه ایران است در حالی که در غرفه همه ادارات ایران و کتابخانه‌های کشور اجباری بود که روزنامه کیهان موجود باشد. همین الان هم اگر سری به کتابخانه‌های ایران بزنیم به جرأت می‌توانیم بگوییم هیچ روزنامۀ اصلاح طلبی را در این کتابخانه‌ها نمی‌بینیم! اساساً با قدرت مالی و سیاسی بی انتها و بدون کنترل ولیّ فقیه در ایران، اصلاً شک نکنید اگر رهبر بخواهد حتی همین نوشتۀ مغلوط و نامیمون بنده نیز می‌تواند ضمن تأیید رهبرفرزانۀ جهان اسلام به پرفروش‌ترین نوشتۀ سال ایران تبدیل شود!

اما سریال عجایب نمایشگاه کتاب تهران به همین جا هم ختم نشد و پس از آن که "کانون نویسندگان ایران" به دلیل سانسور گسترده کتاب، جلوگیری از ورود برخی از ناشرین به نمایشگاه و حتی این اواخر "لغو مجوّز" برخی از انتشارات، اعتراض خود را اعلام و حضور در این نمایشگاه را تحریم کرد؛ محسن پرویز، معاون وزیر فرهنگ اعلام کرد که به خاطر خوردن مشروبات الکلی و میگساری برخی از ناشران در غرفه‌هایشان در دوره‌های گذشته، در این دوره از ورود آنان به نمایشگاه اخیر جلوگیری شده است! انصافا وقتی می‌گوییم در سیستم جمهوری اسلامی بدون خلاقیت از گرسنگی می‌میریم حرف پُر بیراهی نزده‌ایم. به عقل هیچ تنابنده‌ای جز معاون وزیر نمی‌رسید که برای فرافکنی، حذف ناشران معترض و توجیه "سیاسی‌کاریش" در حوزه کتاب بین "اعتراض به سانسور کتاب" و "میگساری" رابطه ریاضی آن هم از نوع رابطه مستقیم برقرار کند! آخر کدام ناشر شیر پاک خورده‌ای در مقابل دیدگان هزاران بازدید کننده کتاب آن هم با آن همه دوربین مداربسته در نمایشگاه، مشروبات الکلی می‌خورد؟! احتمالاً در دوره‌های بعدی نمایشگاه کتاب وقتی می‌خواهند از ورود برخی از ناشران معترض به نمایشگاه جلوگیری کنند از آنان تست ایدز بگیرند یا مثلاً نویسنده را به حمل اسلحه در نمایشگاه یا به جرم جاسازی مواد مخدر در کتاب قرآن متهم کنند! البته این‌ها ایده‌های ابتکاری بنده می‌باشد که طبعاً حق کپی رایت آن نیز محفوظ است ولی اگر می‌خواهیم حرکاتی ناب‌تر از این نوع را مشاهده کنیم مجبوریم یک سال دیگر و در نمایشگاه کتاب بعدی به امید دیدن اتفاقات و گفته‌های عجیبی که به قول خودمانی‌تر کلّۀ آدم به سقف می‌چسبد و چاپلوسی‌های مبتکرانه‌ای که زبان از وصف آن عاجز و قلم از بیان آن قاصر است، در انتظار بنشینیم.



نظراتتان را با نويسنده مقاله در ميان بگذاريد: Journalist.tehran@yahoo.com