آيا با اعدام ريگى، قيام اقوام اقليت ايران نيز خاموش خواهد شد؟
امين از تهران - ٢١ ژوئن ٢٠١٠
"عبدالمالک ريگى، رهبر گروه جُنداللّه اعدام شد." اين خبر يکى از مهمترين اخبار چند روز اخير رسانههاى داخلى و برخى از رسانههاى خارجى است. جوانى با لباسهاى بلوچى، همواره اسلحهاى در دست، گويشى نزديک به افراد تحصيل کرده و از همه مهمتر نحوه بيانى متفاوت با فردى که جمهورى اسلامى او را تروريستى بى سر و پا ميخواند، عمده تصاويرى بود که از او تا قبل از دستگيرى در رسانههاى گوناگون ديده بوديم. اما عبدالمالک اينک در زير خروارى از خاک خفته است و شايد قوم بلوچ تا سالهاى سال ديگر فردى با چنين جسارت و بى پروايى به خود نبيند. جداى از اين که آيا رسيدن به مقاصد سياسى و يا اجتماعى براى نجات قومى اقليت، اسلحه و حذف فيزيکى، يعنى روندى که عبدالمالک انتخاب کرد را توجيه ميکند يا خير؛ بى شک او در تاريخ مبارزات آزادىخواهان و مخالفان جمهورى اسلامى يکى از بى باکترين و نترس ترين مجاهدانى بود که در طول عمر کوتاهش، تمام قد عليه جمهورى اسلامى ايستاد و در پايان نيز تاوان شهامت خود را با با بوسه بر چوبه دار داد.
اما به راستى چه ميشود که عبدالمالک که نه از خانوادهاى ثروتمند بود، نه تحصيلات آکادميک داشت و نه شهرت و امکانات فراوانى، به يکباره چنين جوان گمنامى از هجوم محروميت و توسرى خوردن قوم بلوچ به ستوه ميآيد و رهبرى جنگ مسلحانه عليه نظام را بر ميگزيند؟
روشنتر آن که جمهورى اسلامى را چه شده است که ديگر اقوام مختلفى در داخل خاک کشور چون کرد و بلوچ به اين نتيجه رسيدهاند که اين حکومت قابل مذاکره نيست و بايد با او با زبان زور و اسلحه حرف زد؟ اساساً اين حکومت به کجا ميرود که حتى جهانيان نيز جمهورى اسلامى را قابل مذاکره نميدانند و مدام نظام ولايت فقيه را تحريم اقتصادى و تهديد نظامى ميکنند؟
پرسش مهمتر آن است که آيا به اعتقاد جمهورى اسلامى بايد باور کنيم که پس از اعدام عبدالملک، گروه جُنداللّه و مبارزات مسلحانه قوم بلوچ عليه حکومت ولايى هم به پايان رسيده است؟ بى شک اين گونه نيست و اگر زعماى مذهبى ايران بر اين گمانند که قيام جُنداللّه خاموش خواهد شد بسيار به خطا ميپويند. زيرا اين قانون طبيعت است که تا وقتى علت واقعهاى وجود داشته باشد آن واقعه باز هم تکرار خواهد شد. يعنى تا وقتى حقوق مردم بلوچ پايمال ميشود و آنان در فقر و تنگدستى به سر ميبرند همواره بايد منتظر ماند که ده ها گروه چون جُنداللّه هر روز از پيلهاى که جمهورى اسلامى آنان را در آن زندانى کرده است بيرون آيند و برسر اين نظام فاشيستى آوار شوند.
البته روشن است که بسيارى از اعتقادات مذهبى، تعصبات قومى و ناسيوناليستى عبدالمالک و گروه جُنداللّه مورد تاييد نگارنده نيست اما همين که جوانى تا سر حد مرگ خود را به خطر بيندازد و صادقانه براى آرمانش و رهايى از ستم عمامه پوشان، خود را با جلادان جمهورى اسلامى در اندازد (در صورتى که خيلى راحت ميتوانست با حضور در گروههاى القاعده و طالبان که همسايه ديوار به ديوار شهرش بودند اسلحه به دست بگيرد و پول هنگفتى در بياورد) چنين شخصيتى قابل تحسين و ستايش است.
واضح است که سناريوهايى هم که در تلويزيونهاى دولتى ايران پخش ميشود و عبدالمالک را متهم به ارتباط با گروههاى نظامى و اطلاعاتى کشورهاى غربى ميکنند نيز بر کسى تازگى ندارد و همگان ميدانند که اين اعترافهاى عبدالمالک تحت شکنجههاى شديد بوده و عارى از ارزش حقوقى و قانونى است. نميتوان فرض کرد که جوان بلوچى که به گفته مقامات جمهورى اسلامى با سيستمهاى بسيار پيچيده اطلاعاتى کشورهاى غربى در ارتباط است و از آنان کمک مالى و اطلاعاتى ميگيرد به همين سادگى در دام ماموران اطلاعاتى ايران و پاکستان گرفتار شود و به زعم بسيارى از فعالان سياسى، عبدالمالک پشتوانهاى جز حمايت قومش نداشت و مدعاى آن نيز دستگيرى و قربانى شدن سهل و اعدام سهل تر ريگى بود.
به هر روى، خروش جنبشهاى آزاديخواه، حرکتهاى مدنى و چريکى، همان طور که تاريخ اثبات کرده است دير يا زود بنيانهاى ستم و ديکتاتورى را واژگون خواهد کرد و اعدام عبدالمالک و ارعاب اقوام محروم ايران شايد بتواند در کوتاه مدت وقفهاى در قيامها بيندازد اما بى شک در بلند مدت عطش انتقام و عملياتهاى گستردهتر را تقويت خواهد کرد.
نظراتتان را با نويسنده مقاله در ميان بگذاريد: Journalist.tehran@yahoo.com
|