ناگفته‌هايى درباره پروندۀ جنجالى کارشناس هسته‌اى جمهورى اسلامى
آيا شهرام اميرى به ولى فقيه خيانت کرد؟

شهرام اميرى، کارشناس هسته‌اى ايران مدتى است که هم بسيار مشهور شده است، هم توجه اکثر رسانه‌هاى داخلى و خارجى را به خود جذب کرده و هم موجب واکنش بسيارى از مقامات ارشد کشورهاى غربى و حاکمان جمهورى اسلامى گرديده است.

شهرام اميرى که هم اکنون در ايران به سر ميبرد ادعا ميکند که در مدت سفر و اقامتش در عربستان توسط سرويس‌هاى جاسوسى آمريکا ربوده شده است، او را به زور به خاک آمريکا برده، سپس وى را تهديد به همکارى و افشاى اسرار برنامه‌هاى هسته‌اى ايران کرده‌اند و در پايان نيز توانسته از چنگ مأموران امنيتى آمريکا بگريزد و به دفتر حفاظت منافع ايران در آمريکا فرار کند. از سوى ديگر، وزير امور خارجه آمريکا عنوان ميکند که اميرى با ميل و اراده خودش به آمريکا آمده، در اين کشور بطور کاملا آزاد عبور و مرور کرده است و حتى بخشى از اطلاعات هسته‌اى ايران را در ازاى دريافت ٥ ميليون دلار به مقامات آمريکايى فروخته و سپس در خاک ايالات متحده نيز تقاضاى پناهندگى کرده است.

در کل ميتوان گفت که اين چند جمله، تمام قصه و ادعاهاى دو طرف در طى اين چند ماه بوده است که البته اين دو داستان از زمين تا آسمان با يکديگر متفاوتند و بى شک قبول هر کدام از اين دو رخداد بمنزله رد کامل ديگرى خواهد بود.

در اين که مقامات جمهورى اسلامى امروزه به "چوپان دروغگو" تبديل شده‌اند که حتى وقتى از سر استثناء هم سخنى به حقيقت ميگويند کسى باور نميکند، شکى نيست. بطور مثال در همين حوادث اخير، به قول موسوى و طرفداران "جنبش سبز " ٧٢ نفر در کودتاى پس از انتخابات رياست جمهورى کشته شده‌اند و به قول منابع غير رسمى ديگر، بيش از ٢٠٠ نفر از شهروندان ايرانى توسط بسيج و سپاه و نيروى انتظامى کشته و در خون غلتيده‌اند اما جمهورى اسلامى با کمال وقاحت و نيرنگ عنوان ميکند که مأموران تا دندان مسلح اين رژيم فاشيستى، حتى يک نفر را هم نکشته‌اند و حکومت ديکتاتورى ولى فقيه با دروغ پردازى به اين بزرگى، مرگ معترضان و جوانان مخالف حکومت اسلامى را به آمريکا، اسرائيل، افراد خيالى و حتى گاه به خود راهپيمايان نسبت ميدهد!

به همين روى، اين نمونه و بى شمار نمونه‌هاى دروغگويى‌هاى جمهورى اسلامى چون ارائه آمارهاى دروغين در خصوص نرخ بيکارى، نرخ تورم، خط فقر و... موجب شده است که ماجراى دزديده شدن اميرى نيز غير قابل باور به نظر برسد و به دليل حجم بالاى دستگاه دروغ پردازى رژيم که از زمان مناظره‌هاى انتخاباتى شدت يافت و در دوره دوم زمامدارى احمدى‌نژاد هم به اوج خود رسيد؛ ديگر واقعاً پذيرفتن ادعاهاى ساختگى بنگاه‌هاى دروغ پراکنى ولايت فقيه، همچون ماجراى ربوده شدن کارشناس هسته‌اى ايران نيز حتى ديگر براى شهروندان معمولى هم بسيار سخت و سفيهانه شده است.

همچنين در خصوص ربوده شدن شهرام اميرى نکات ابهام بسيار زيادى وجود دارد که اين بار نيز براحتى ميتوان دروغگويى‌هاى فدائيان رهبر را برملا ساخت. بطور مثال شهرام اميرى در ٤ موقعيت مختلف، ٤ ويدئوى تصويرى کاملاً نقیض یکدیگر از خودش منتشر کرده است که بطور ضمنى، به ترتیب در يکى مدح جمهورى اسلامى و در ديگرى در ذم اين نظام ميگويد (البته مقامات امنيتى آمريکا عنوان کردند که ويدئویی که اميرى منتشر کرد و در آن خبر از ربوده شدنش توسط مقامات آمريکايى را به ميان کشيد، ساختگى و جعلى به نظر ميرسد) که حتى در صورت واقعى بودن هر ٤ ويدئو، باز هم نشان ميدهد که برخی از ویدئوهای متناقض وی در تحت فشار ساخته شده است و با وجود آن که همسر، فرزند خردسال و مادر شهرام اميرى در ايران زندگى ميکردند و وى در آن زمان در آمريکا بوده است، براحتى ميتوان دريافت که جمهورى اسلامى براى تحت فشار قرار دادن اميرى و ضبط تصاویر دروغین، خانواده وى را مورد تهديد قرار داده است. کما اين که در حال حاضر هم خانواده‌هاى بسيارى از پناهندگان سياسى در ايران، بارها مورد آزار و اذيت مزدوران نظام قرار گرفته‌اند و حتى در سال هاى منتهى به ١٣٦٧، خانواده‌هاى بسيارى از فعالان سياسى که موفق به فرار از کشور شده بوده‌اند به مرگ تهديد ميشدند. در حقيقت تکرار اين واقعه و اين بار به منظور تحت فشار قراردادن اميرى، امرى تازه و نوظهور در تاريخ ستم پيشۀ جهورى اسلامى تلقى نميشود. نکته متناقض ديگر در خصوص ادعاى فرار اميرى اين است که وى عنوان ميکند که توانسته از چنگ مأموران اطلاعاتى آمريکا بگريزد و به دفتر حفاظت منافع ايران در آمريکا فرار کند. حتی در یکی از فیلمهایش عنوان ميکند؛ "لحظاتی پیش موفق شدم در ایالت ویرجینیا از دست مأمورین امنیتی آمریکا متواری بشوم و هم اکنون در یک جای امن در حال تهیه این ویدئو هستم." سؤال اساسى اين جاست که اگر وى را مأموران امنيتى ربوده‌اند، وى چگونه توانسته از دست مأموران بسيار حرفه‌اى آمريکا بگريزد و اساسا آيا آماتورترين دستگاه امنيتى جهان نيز اين گونه اجازه ميدهد منبع اطلاعاتی و زندانيش به این سهولت بگريزد؟ چگونه عقل سليم ميتواند بپذيرد که اميرى از چنگ مأموران امنيت آمريکا فرار کند؟ آن هم فرار از دست مأموران اطلاعاتى آمريکا، که چه مخالف و چه موافق با سیاست‌هاى آمريکا باشيم بايد اعتراف کنيم که در حال حاضرسيستم اطلاعاتى آمريکا پيشرفته‌ترين و پيچيده‌ترين سيستم اطلاعاتى و امنيتى جهان است. آخر مگر شهرام اميرى کماندو و ترميناتور بوده است که ما خبر نداشتيم و يا چگونه جمهورى اسلامى انتظار دارد که افکار عمومى چنين سناريوهاى هاليوودى را بپذيرد؟ چگونه زعماى ايران به خود اجازه ميدهند اين گونه به شعور وآگاهى ايرانيان توهين کنند و با ناشيگرى تمام ، چنين دروغهاى شاخدارى را تحويل مردم دهند؟

گرچه نگارنده هيچ تعصبى نسبت به نتيجه گيريش در خصوص داستان جنجالى این کارشناس دانشگاه مالک اشتر نداشته و کاملاً آماده دريافت ديگر دلايل خوانندگان به منظور روشن شدن اين پروندۀ دروغگويى يا راستگويى جمهورى اسلامى است؛ اما به هر روى معتقدم که مطابق سابقۀ سنگين جمهورى اسلامى در دروغ پردازى، تناقضات آشکار و پيش روى اين داستان، ادله‌ منطقى و حتى با اندکى تأمل به راحتى ميتوان دريافت که اميرى با قصد و نيت اقتصادى و با ميل واراده شخصيش وارد خاک آمريکا شده و البته پس از تهديد خانوانده‌اش در ايران مجبور به بازگشت به کشور شده است. اين همه ماجرا و به نوعى شايد منطقى‌ترين نتيجه‌اى است که ميتوان از آمد و شد اميرى به ايران و آمريکا گرفت. بى گمان تاريخ بيشتر اثبات خواهد کرد که آيا جمهورى اسلامى، اين بار استثنائاً راست گفته است و يا اين که وقتى مشاهده کرده که حتى نيروهاى معتمد و کارشناس هسته‌ايش هم اين گونه به ولى فقيه خيانت کرده است، برايش بسيار سنگين تمام شده و مجبور گشته که چنين سناريوى بامزه‌اى را درپردۀ سياست جهان به اکران بگذارد.