جستارى ديگر از نزاع تاريخى اسلام با موسيقى (بخش اول)
مقدمه:
متن تحقيقاتى که در ادامه مشاهده خواهيد کرد، در يکى از مراسمهاى مذهبى در تهران به دستم رسيد و بنده به دعوت يکى از همکاران روزنامهنگارم به آن مراسم رفتم. در آن مراسم قرار بود پيرمردى بسيار سالخورده سخنرانى کند که مريدانش معتقد بودند وى "عارفى گرانسنگ" و "علّامهاى رازدان" است. برخى از اهالى منطقۀ سيد خندان تهران هم پاى را از گليم اغراق فراتر نهاده و حتى يکى از اهالى محل که با وى همکلام شديم معتقد بود: "اين پيرسال زاهد و نورانى قادر است گيتى را به اشارهاى سنگ کند" . طرفدارانش هم ادعا ميکردند: "وى نيازى به کار کردن ندارد چون تمام مواد غذايى در خانۀ او برکت دارد و اصلاً تمام نميشود" . حتى زنى در همان حوالى سيد خندان چنان مست و شيفتۀ سخنرانىهاى مذهبى ملّا صدقيان ٨٦ ساله شده بود که با صَرف هزينهاى گزاف، حسينيهاى مختص افاضات شيخ ساخته و خلاصه هماکنون پيرمرد رياضت مسلک ما براى خودش در آن منطقه مريد و آوازهاى بس شنيدنى دارد. البته ما براى رفتن به چنين مراسم جالبى هم با تضادهاى ذهنى غير قابل حلى روبرو بوديم اما در پايان پذيرفتيم که پاى به اين مراسم بگذاريم و به قول صادق هدايت که ميگفت: " من به وجود خدا اعتقاد ندارم اما در بى اعتقادى خودم هم تعصب ندارم" ما هم بسيار مشتاق بوديم که ببينيم اين عارف تيپا زده به لذات حيات، چه ميگويد که اين همه طرفدار دارد؟ آيا او هم به سبک شمس تبريزى "خرقۀ پشيمينه" را به سَمتى وانهاده و به قول عرفا براى رسيدن به "خان هفتم سلوک" با روحى برهنه در "شمع وصال" سوخته است؟ در کل هدف ما تنها تجربهاى جديد از مسلکى بود که بعد از قرن نهم قمرى رفته رفته رو به افول نهاده و در حال حاضر هم ديگر عقايد صوفيانه، براى بسيارى از روشنفکران به عنوان مازوخيسم و خرافه انگارى تلقى ميشود؛ اما متاسفانه اين مراسم عارفانه که در آن به هيچ وجه حتى اجازۀ عکسبردارى هم به ما ندادند، با گذشت چند دقيقه از ورود ملّاى سالخوردۀ مجلس که قامتى خميده، صورتى آرام و ريشهاى سفيد و پُرپشتى داشت تبديل به همان مديحه سرايىهاى مداحان "اشک تمساح ريز" و "نان به نرخ روز خور" ايران شد.
شوربختانه صحبتهاى استاد اجلّ، همان گفتارهاى سابق آخوندها در باب نماز و روزه و ديگر واجبات اسلام بود که ميدانم بى شک بازگو کردن مکررات، خاطر شريف را مکدر ميکند. (گرچه همان صحبتهاى تکرارى هم اشک بسيارى را در آورد و بنده با گوشهاى خود ضجّههاى زنان را در پس پردهاى که بين زنان و مردان حسينيه کشيده بودند ميشنيدم) ولى در پايان مراسم بالأخره بنده شکار روز خويش را به چنگ آورده و با کلى روابط عمومى و زبان ريختن و به قول امروزىها با "پاچه خوارى" تمام توانستم عقايد، نظريات و تحقيقات شيخ را در زمينۀ ساز و آواز، آن هم با نسخهاى دستنويس و متبرک به انگشتان استاد صدقيان دريافت کنم و چون تحقيقات "عارف سيد خندان" در خصوص حرام بودن موسيقى خيلى برايم جالب و جديد بود، حيفم آمد که تنها من از اين نظرات فاضلانه و اديبانه بهرهمند شوم. اين بود که متن دستنويس تحقيات استاد را در حوزۀ موسيقى تايپ کرده و در دو قسمت پيوسته، بى کم و کاست در اختيار شما عزيزان ميگذارم که شايد شما هم همچون بنده توبه کرده، متنبّه شده و ديگر از اين پس هر کجا نواى موسيقى را شنيديد يا گوشهايتان را بگيريد تا در دام معصيت نيفتيد، يا آلات و ادوات موسيقى و ساز رؤيت شده را خُرد و خاکشير کنيد تا درى از درهاى بهشت به رويتان باز شود و يا اين که ميتوانيد هر گوشهاى از شهر که نوازندگان را ديديد، سيلى محکمى به گوش اين مطربان شيطان پرست بزنيد تا بلکه فرجى شود و در روز محشر هزاران هزار حورى و پرى برايتان عشوه بريزند (که طبيعتاً اگر هر ٣ کار را هم با هم انجام دهيد ثوابها به صورت تصاعدى بالا ميرود!)
تحقيقات ملّا صدقيان در باب حرام بودن موسيقى:
کتاب نصايح، صفحه ٢٩٧: حضرت محمد (ص) در حديثى فرمودهاند:
«ده طايفه از امّت من وارد بهشت نميشوند جز اين که توبه کنند که يکى از اين گروهها کسانى هستند که موسيقى مينوازند.»
کتاب مجالس المؤمنين، جلد دوم:
«روزى امام کاظم (ع) از کنار خانۀ بشر ميگذشت، صداى موسيقى و سازى از خانه شنيد و کنيزى را در جلوى خانه بشر ديد.
حضرت از کنيز سؤال نمود: صاحب تو آزاد است يا بنده؟
کنيز گفت: آزاد است.
حضرت کاظم (ع) فرمود: راست گفتى، اگر او بنده خدا ميبود بندگى ميکرد و معصيت و نافرمانى صاحبش که خداست را انجام نميداد.
سپس آن کنيز به درون خانه رفت و سخنان امام کاظم (ع) را به بشر گفت. بشر از سخنان حضرت تکانى خورد و پاى برهنه از خانه بيرون آمد و به دنبال امام
کاظم (ع) دويد و خود را به آن حضرت رسانيد. خود را در آغوش حضرت انداخت و به دست ولايتى حضرت توبه کرد و تا آخر عمر هميشه پاى برهنه بود.
بنابراين پس از آن واقعه ملقب به بشر حافى شد.»
کتاب گناهان کبيره، جلد اول، صفحه ٢٩:
«بين فقهاى شيعه در حرام بودن موسيقى اختلاف نيست و اجماع و اتفاق ايشان در حرامى موسيقى مسلّم است و صاحب مستند (مرحوم نراقى) حرامى موسيقى را از جمله ضروريات دين دانسته و صاحب ايضاح احاديث وارده در حرامى موسيقى را به حد تواتر شمرده است.»
کتاب مستدرک الوسايل:
«خبيثترين و بدترين چيز نزد خداى عزّوجّل، موسيقى است که عامل فقر و نفاق است.»
کتاب تفسير جامع جلد ٥ صفحه ٢٨٢:
«ابوبصير ميگويد از حضرت امام باقر (ع) در مورد کسب و معامله آلات موسيقى و نوازندگى سؤال کردم پس حضرت فرمودند: خريد و فروش آنها و جميع تصرفات در اين رابطه حرام ميباشند. زيرا خداى عزّوجلّ، وعده عذاب بر عامل آنها داده است. سپس حضرت آيه ٦ سوره لقمان را تلاوت نمود: بعضى از مردم کسانى هستند که ميخرند کلام بيهوده (يعنى موسيقى) را براى گمراه ساختن مردم از ياد خداى متعال. آن گروه براى ايشان عذابى خوارکننده مهياست.»
کتاب تجارت، وسايل الشيعه باب ١٠٠ و کتاب فروع کافى، مستدرک الوسايل باب ٧٨ و کتاب ارشادالقلوب جلد ١ صفحه ٤١٣:
«امام على (ع) فرمود: ملائکه در خانهاى که در آن آلات موسيقى باشد، يا موسيقى گوش کنند، داخل نميشوند و دعاى اهل آن خانه مستجاب نميگردد و برکت از اهل آن خانه برداشته ميشود.»
کتاب خصال جلد ١ صفحه ٣٢:
«شخصى از امام صادق (ع) سؤال کرد: فرومايه و پست فطرت (لئيم) که در قرآن به آن اشاره شده است، منظور چه کسانى ميباشند؟
حضرت فرمودند: لئيم و پست فطرت کسى است که شراب بنوشد يا که آلات موسيقى بنوازد.»
کتاب زبدةالبيان فى الاحکام القرآن صفحه ٢٧٩ وکتاب مستدرک الوسائل جلد ١٣ باب ٨٠:
«رسول خدا (ص) فرمود: هيچ شخصى صداى خود را به آوازه خوانى بلند نميکند مگر اين که خداوند دو شيطان ميفرستد که بر دوشهاى او سوار ميشوند و با پاشنههاى خود بر سينه او ميکوبند. (مانند حيوانى که افسارش در دست انسان است و او را کنترل ميکند، کنايه از اين که در تمام مدت خوانندگى ملعبه و بازيچه شيطان است) تا وقتى که خوانندگى او تمام ميشود.»
دو روايت که ملّا صدقيان، اسناد آنها را نياورده است:
روايت اول:
«در روز عاشورا موقعى که براى آخرين بار امام حسين (ع) ميخواستند به ميدان بروند، امام سجاد (ع) پيش ايشان آمدند وفرمودند:
پدر جان آيا شما خودتان را براى اين مردم معرفى ننمودهايد که فرزند رسول خدا (ص) و فاطمه زهرا (س) هستيد؟
امام (ع) در پاسخ فرمودند: چرا فرزندم من ٣٠ بار خود را براى اين مردم معرفى کردم ولى اين مردم از بس با گوشهاى خود موسيقى و صداهاى حرام شنيدهاند که ديگر موعظههاى من در ايشان اثرى ندارد و وقتى من ميخواهم برايشان صحبت کنم با حالت تمسخر دست در دهان ميگردانند.»
روايت دوم:
«روزى حضرت يحيى (ع) شيطان را ميبيند و از او ميپرسد که اين زنگ چيست که به دست گرفتهاى؟ گفت اين مجمع تمامى لذات از قبيل طنبور، چنگ، ساز، طبل، نى و سُرنا ست. مردم در مجلس شراب حاضر ميشوند و شراب هم ميخورند ولى آن طور که بايد لذت نميبرند. من اين زنگ را در بين آنان به حرکت در ميآورم، به محض اين که صدايش به گوش آنها ميرسد شرم و حيا از آنان زايل گشته و يکى يکى به رقص درميآيند و يکى چغانه ميزند و يکى جامه ميدرد و برهنه ميشود.»
کتاب جامع الاخبار صفحه ١٨٠ و کتاب مستدرک الوسايل جلد ٢ صفحه ٤٥٩ و ٣٣٢:
«رسول خدا (ص) فرمود: شخص آوازه خوان، کور و لال از قبرش محشور ميشود و شخص نوازنده نى و نوازنده دايره نيز به همين شکل محشور ميشوند.»
کتاب عين الحيات صفحه ٣٠ و کتاب مستدرک الوسايل باب ٧٨:
«اميرالمومنين على (ع) فرمودند: موسيقى و آوازه خوانى باعث فقر است و کسى که زياد به صداى موسيقى و آوازه خوانى گوش بدهد عاقبت به فقر وندارى مبتلا ميشود.»
کتاب الدرالمنثور جلد ٥ صفحه ٣٠٨:
«امام صادق (ع) فرمود: «از موسيقى دورى کنيد زيرا موسيقى حيا را از بين ميبرد و سبب زياد شدن غريزه جنسى ميشود. مردانگى را نابود ميسازد و هر کارى که شراب ميکند موسيقى هم انجام ميدهد.»
امين از تهران - ١٥ اوت ٢٠١٠
جستارى ديگر از نزاع تاريخى اسلام با موسيقى (بخش دوم)
مقدمه
در بخش اول اين نوشتار به برخى از تحقيقات ملا صدقيان (آخوند پرنفوذ منطقۀ سيد خندان تهران) در حوزه موسيقى اشاره شد. وى با تکيه براسناد، مدارک و کتابهاى مورد قبول و احترام مسلمانان و نيز نقل روايات و احاديث مستند از پيامبر اسلام و امامان، موسيقى را به طور کل حرام دانسته و در آن نوشتار هم خوانديم که هر گونه تماسى با ساز و نوازندهاش چه عواقب سنگين اخروى و عذاب خار کنندهاى را شامل ميشود. حال بخش ديگرى از تحقيقات ملا صدقيان جهت تنوير افکار عمومى و نشان دادن ذات و ماهيت واقعى اسلام آماده شده است که بى شک هر آزادۀ بى تعصبى به فراست ميتواند ادعاهاى واهى برخى افراد که معتقدند "اسلام مترقى است" يا اين که "اسلام هر گونه موسيقى را هم حرام نميداند" کاملا برملا ميسازد و با وضوحى در حد خورشيد و با مدد از کلام خود بنيان گذاران اسلام که در بسيارى از کتب مستند اسلامى هم موجود است نشان ميدهد که افکار متحجرانه و ضد انسانى آخوندهاى تندروى ايران، افغانستان، پاکستان و ساير نقاط جهان، نه تنها تازگى نداشته، بلکه پيامبر و ائمه پس از محمد نيز دقيقاً همين گونه فکر ميکردند و مدعاى آن نيز سخنانى است که ميتوان کلام به کلامش را از کتابهاى مورد تأييد مسلمانان بيرون کشيد که در ادامه به برخى از اين مستندات که ملا صدقيان آنها را جمعآورى کرده است اشاره ميشود.
بخش پايانى تحقيقات ملا صدقيان در باب حرام بودن موسيقى
کتاب فروع کافى، جلد ٤، صفحه ٤٣٣ و کتاب معانى الاخبار، جلد ٢، صفحه ٣١٧ و کتاب زبدةالبيان فىالاحکام:
امام صادق (ع) فرمودند: بدانيد که موسيقى و آوازه خوانى از جمله چيزهايى است که خداوند تعالى در کتابش بر آن وعده عذاب داده است. آنجا که در سوره لقمان، آيه ٦ ميفرمايد: (ومن الناس من يشترى لهو الحديث) (از جمله مردم کسى است که ميخرد کلام لهو و باطل را تا گمراه کند با آن مردم را) که منظور از "لهوالحديث" در اين آيه، اشاره به موسيقى و آوازه خوانى ميباشد.»
کتاب وسائل الشيعه، جلد ١٢، صفحه ٨٧: حضرت امام کاظم (ع) فرمودند:
«آموزش دادن آلات موسيقى کفر، يادگيرى آلات موسيقى کفر و گوش دادن به آن هم کفر است و پول رد وبدل شده دراين کار نيز حرام است.»
کتاب تفسير قمى، جلد ٢، صفحه ٨٤ و کتاب تفسير نورالثقلين جلد ٣ صفحه ٤٩٦، کتاب عين الحيوة صفحه ٢٩٩ و کتاب فروع کافى، جلد ٦، صفحه ٤٣١ و کتاب معانى الاخبار جلد ٢، صفحه ٣١٧:
«هشام گويد از امام صادق (ع) درباره تفسير آيه ٣٠ سوره حج سؤال کردم که خدا در آن جا ميفرمايد: (فاجتنبوالرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور) (اجتناب کنيد پليدى را که بت پرستى است و دورى کنيد از قول باطل) سپس حضرت امام صادق (ع) فرمودند: منظور از پليدى شطرنج است و منظور از قول باطل، موسيقى و آوازه خوانى ميباشد.»
کتاب ترجمه من لايحضره الفقيه، جلد٥، صفحه ٣٠٩ و کتاب امالى شيخ صدوق، صفحه ٤٢٤، مجلس شصت و ششم و کتاب تجارت، مستدرک الوسايل، باب ٧٩ و کتاب گناهان کبيره جلد ١ صفحه ٢٨٥ و کتاب فروع کافى:
«رسول اکرم (ص) در ضمن حديث مناهى فرمودند: شما را از بازى با نرد و شطرنج و ورق و نواختن در طبل و عود و طنبور و استفاده بردن از تار و سه تار وهمچنين خريد و فروش آنها نهى ميکنم.»
کتاب تفسير نورالثقلين، جلد ٣، صفحه ٥٣٩ وکتاب بحارالانوار، جلد ٧٦، صفحه ٢٤ و کتاب فروع کافى، جلد ٤، صفحه ٤٣٣:
«امام صادق (ع) فرمودند: درباره قول خداى عزّوجلّ در سوره مؤمنون آيه ٣ که ميفرمايند: (والذين عن اللغومعرضون) (مؤمنان کسانى هستند که از لغو گريزان هستند) منظور از "لغو" موسيقى و آوازه خوانى است.»
مستدرک الوسائل، کتاب تجارت، باب ٧٩ و وسائل الشيعه، کتاب تجارت، باب ١٠٠:
«امام رضا (ع) فرمودند: گوش فرادادن و شنيدن صداهاى تارها و آلات موسيقى از گناهان کبيره است.»
کتاب من لا يحضرالفقيه، جلد ١، صفحه ٧٣ و کتاب الاشربة باب الغناء، کتاب مستدرک الوسايل، جلد ١٣ صفحه ٢٢١ و کتاب عين الحيوة صفحه ٧٨:
«شخصى به امام صادق (ع) عرض کرد: پدر و مادرم به فدايت، وقتى در منزل به مستراح ميروم از خانه همسايهام نواى موسيقى و آوازه خوانى به گوشم ميرسد و من گاهى براى آنکه صداى موسيقى آنها را بشنوم، نشستن در مستراح را طول ميدهم. سپس امام صادق (ع) فرمود: اى مرد! شنيدن موسيقى و خوانندگى را قطع کن. آن مرد گفت: آخر اى مولاى من! آخر من که به مجلس آنها نرفتهام بلکه فقط صداى آوازى از آنها را ميشنوم. پس امام (ع) فرمودند: آيا گفتارخداى متعال را در سوره اسرى، آيه ٣٦ نخواندهاى که ميفرمايد: همانا چشم و گوش و قلب نسبت به آن چيزى که کسب کردهاند مسئول هستند. آن مرد پس از شنيدن اين آيه گفت: به خدا اين آيه از کتاب خدا را تاکنون از هيچ عرب و عجم نشنيده بودم و ديگر اين عمل را تکرار نخواهم کرد. پس امام فرمودند: برخيز و غسل توبه کن زيرا بر گناه بزرگى مداومت ميکردى و چقدر حال بدى داشتى اگر بر اين حال ميمردى.»
کتاب تفسير آيت الله عياشى: حضرت محمد (ص) فرمودند:
«پنج طايفه هستند که خدا به آنها نگاه نميکند، يکى از آنها اهل موسيقى است.»
کتاب وسائل الشيعه، جلد ١٢، صفحه ٢٣١: حضرت محمد (ص) فرمودند:
«شيطان اولين کسى بود که موسيقى را تأسيس کرد.»
کتاب فروع کافى، جلد ٤: امام صادق (ع) فرمود:
«هنگامى که آدم (ع) از دنيا رفت، ابليس و قابيل از مرگ او اظهار شادمانى کردند و در زمين به هم پيوستند. براى همين شيطان اولين آلت موسيقى را به شکل طنبور اختراع نمود و شروع به نواختن کرد و قابيل با شنيدن نواى ساز شيطان اقدام به خوانندگى نمود. پس هرچه در زمين از اين قبيل وسايل باشد که مردم از آن لذت ميبرند از همان زمان منشأ ميگيرد و آنها از پيروان راه ابليس و قابيل ميباشند.»
کتاب وسائل الشيعه، جلد ١٢، صفحه ٨٨:
«شخصى از حضرت امام رضا (ع) درباره کسب و کار شخص آوازه خوان سؤال کرد، حضرت فرمودند: پول اين شخص مانند پول سگ حرام است. (منظور از پول سگ يعنى پولى که در خريد و فروش سگ مورد استفاده قرار ميگيرد)»
کتاب مستدرک الوسائل، جلد ١٣، باب ٧٨:
«امام صادق (ع) درباره قول خداى متعال متعال که در سوره فرقان، آيه ٧٢ عنوان ميکند (والذين لايشهدون الزور) (بندگان خدا کسانى هستند که در زور حاضر نميشوند) فرمودند: منظور از زور، مجلس موسيقى و آوازه خوانى است.»
مستدرک الوسائل کتاب تجارت، باب ٧٩ و کتاب المخازن جلد ١:
«روزى اميرالمؤمنين امام على (ع) شنيدند که مردى طنبور مينوازد. آن حضرت او را از اين کار بازداشته و نهى نمودند. همچنين طنبور او را گرفته و شکستند. سپس چند درهم به آن مرد دادند و فرمودند: برخيز و با اين پولى که به تو دادم به حمام برو و غسل توبه کن زيرا پولى که از اين راه بدست آوردى حرام و در نتيجه غسلهايى هم که ميکردى باطل بود. سپس فرمود: آيا ميدانى طنبور در هنگامى که نواخته ميشود چه ميگويد؟ آن مرد گفت: شما به آن داناتر هستيد. امام على (ع) فرمود: طنبور در آن حال ميگويد که اى صاحب من به زودى پشيمان ميشوى. اى نوازنده من بزودى در آتش دوزخ خواهى رفت و اين گونه به نفرين او ادامه ميدهد تا نواختنش پايان يابد.»
امين از تهران - ٢٨ اوت ٢٠١٠
نظراتتان را با نويسنده مقاله در ميان بگذاريد: Journalist.tehran@yahoo.com
|