اطلاعیه ١٤ ژوئن ٢٠١٨

عوامل لجن‌پراکنی و ترور شخصیت باید محکوم و طرد شوند!

من، ليلا قرايی مسئول راديو صدای زنان، در تاریخ ٢٦ فوريه ٢٠٠٩، در پاسخ به یک ایمیل بی نام و نشان حاوی ادعاهای غیر مستند بر علیه خانم مهناز قزل‌لو، که وی را عامل نفوذی رژیم جمهوری اسلامی می‌دانست، اطلاعیه‌ای منتشر کردم. متن آن ایمیل و هم پاسخ من هنوز در سایت شبکه زنان در نشانی زیر در دسترس همگان است، و متن آن را در زیر این صفحه هم ضمیمه میکنم:

www.kvinnonet.org/misc/leilaOmMahnaz.html

در این اطلاعیه، نوشته‌ام و تأکید کرده‌ام که «هيچکس تا در يک دادگاه عادلانه محاکمه و محکوم نشده باشد، گناهگار نيست، و اصل بر برائت است» ... که «شما حق داريد له يا عليه هر چه که ميخواهيد حرف بزنيد. آزادی بيان حق همگان است. اما لجن‌مال کردن آدمها و شرافتشان جرم است و غيرقانونی است، بستن افترا و تهمت به مردم و هتک حرمت آنها خودش يک نوع تبهکاری است. اگر حرفهايتان درست است اسم و رسمتان را پای ادعاهايتان بنويسيد. اسم و رسمتان را پای اعلاميه‌های افشاگرانه‌تان بنويسد. اگر مدارکی در اثبات ادعاهايتان داريد آنها را در اختيار مردم بگذاريد.»

اینها اصولی است که هم در آن زمان و هم امروز به آنها اعتقاد راسخ داشته‌ام و دارم و رعایت آنها را از همه کس مطالبه میکنم.

ده سال پیش، مهناز قزل‌لو برای ما هم یک زن تازه‌وارد از ایران بود كه از كانال ازدواج به سوئد آمده و به دنبال اجازه اقامت میگشت. ما در شبکه زنان سالهاست که به چنین اشخاصی حمايت و کمک داده‌ایم، در رادیو با تعداد بیشماری از مهاجران، که هیچ شناختی هم از آنها نداشته‌ایم، مصاحبه ترتیب داده‌ایم، و از بین آنان کسانی را که تمایل و علاقه از خود نشان داده‌اند، به صف اعتراض و مبارزه علیه حکومت اسلامی ضد زن کشانده‌ایم. به این کار درست هنوز هم تا جایی که بتوانیم ادامه میدهیم... مهناز قزل‌لو هم از جمله کسانی بود که به همین ترتیب، بدواً با او مصاحبه‌ای رادیویی داشتیم و بعداً برای مدتی (آوریل تا ژوئیه ٢٠٠٩) همکار رادیو صدای زنان شد. و دقیقاً بخاطر این سابقه است که اکنون خودم را موظف میدانم نظر امروزیم را هم در این زمینه منتشر کنم.

در آن زمان هیچ دلیل قانع کننده‌ای وجود نداشت که حرفهای او را، مبنی بر اینکه در ایران علیه حکومت فعالیت میکرده و حتی به زندان افتاده است، باور نکنیم. معترض بودن زن در ایران و به زندان افتادن آدم معترض ابداً پدیدۀ تعجب‌آوری نیست که برای باور کردنش نیاز به تحقیق وجود داشته باشد. تنها اعتراضی که به شنیده شدن صدای مهناز قزل‌لو از رادیو زنان (مصاحبه در تاریخ ٣٠ نوامبر ٢٠٠٨) دریافت کردیم همان نوع ایمیلهایی بود که یک نمونه‌اش را در زیر اطلاعیه مورخ ٢٦ فوریه ٢٠٠٩ ملاحظه میکنید. آن نامه‌هاى اعتراضی بیش از هر چیز این ظن را ایجاد میکرد که یک شوهر مغبون میخواهد مانع گریختن و سر بلند کردن همسر فراریش در اروپا شود. با اینحال از نویسنده يا نويسندگان گمنام نامه‌ها خواستیم که اگر اسنادی در اثبات ادعاهایشان دارند رو کنند و به اطلاع مردم برساند - که البته خبری نشد.

حالا که قریب ده سال از آن روزها میگذرد خیلی چیزها تغییر کرده است:

    - مهناز قزل‌لو ادعا میکند که در ایران زندانی سیاسی بوده و در رادیو تلویزیون و مطبوعات خودش را با عنوان زندانی سیاسی سابق معرفی میکند. اما در مصاحبه‌ها و نوشته‌های متعددش تناقض‌های زیاد و تفاوتهای روشنی درباره زمان دستگیری، مدت زندانی بودن، حکمی که داشته، زمان و نحوۀ آزاد شدن و... به چشم میخورد. در میان این فوج عظیم زندانیان سیاسی تبعیدی هم هنوز نتوانسته‌ایم کسی را پیدا کنیم که به خاطر بیاورد که با مهناز قزل‌لو هم‌بند بوده یا به نحوی با او در زندان آشنا شده است... به این دليل دیگر امروز به ادعای زندانی سیاسی بودن او باور ندارم و تلاشهای او را برای لانسه کردن خودش به عنوان زندانی سیاسی سابق، مشکوک تلقی میکنم.

    - آگاهی از رابطۀ نزدیک مهناز قزل‌لو با فرحناز انامی تواب مقیم سوئد که در جريان قتل سه کشیش ایرانی (هوسپیان مهر، دیباج و میکائیلیان) در سالهای ٧٣-٧٢ با وزارت اطلاعات همكارى كرده است، دلیل دیگری برای داشتن سوءظن‌ قوی نسبت به اوست.

    - علاوه بر اینها رسوایی دیگری هم پیش آمده است که به تنهایی باید برای طرد جدی چنین شخصی از جانب همه ما کافی باشد:

    شادی امین را همه ما سالهاست که میشناسیم. مبارز پرشور و خستگی‌ناپذیر و خوشنام جنبش زنان و مدافع شناخته شده حقوق همجنس‌گرایان. فقط در رادیو صدای زنان در طی هفده سال اخیر دهها مصاحبه و سخنرانی از او پخش کرده‌ایم که نشان‌دهنده نقش و جایگاه ارزشمند او در جنبش‌های حق‌طلبانه مردم مظلوم ایران است. بنابراین جای تعجب نیست که او را هم مثل بسیاری دیگر از فعالین سازش‌ناپذیر و دردسرساز در تبعید هدف ترور شخصیت و لجن‌پراکنی و اتهامات و افترائات کثیف و بیشرمانه قرار بدهند. از سال ٢٠١٥ یک کمپین چندش‌آور ترور شخصیت علیه شادی امین به راه افتاد. او را بیشرمانه از جمله به تجاوز و آزار جنسی متهم کردند. موج لجن‌پراکنی نه فقط در چند سایت فارسی‌زبان بلکه از طریق نامه‌نگاری‌های متعدد با نامهای جعلی به سازمانهای بین‌المللی که شادی در آنها فعال و شناخته شده و محترم بود بیوقفه ادامه پیدا کرد. اما شادی امین با زحمت زیاد رد دست‌اندرکاران این کمپین کثیف را پیدا کرد و سایتی را که علمدار این لجن‌پراکنی و نشر اکاذیب بود به دادگاه کشید. بالأخره در ٢٣ آوریل امسال دادگاهی در تورنتوی کانادا، پس از اجلاسی ٧ روزه که به یک پرونده هزار و سی صفحه‌ای منتهی شد، مسئول آن سایت یعنی آرشام پارسی را مجرم شناخت و به پرداخت ٢٥ هزار دلار خسارت محکوم کرد. در این دادگاه، به شهادت متهم و با ارائه سند و مدرک، معلوم شد که منبع این لجن‌پراکنی‌ها و اتهامات بی‌اساس به شادی امین در خصوص تجاوز و آزار جنسى، مهناز قزل‌لو بوده و مکاتبات او در این زمینه در صورتجلسات دادگاه ثبت شده است. امیدوارم شادی امین پروتکل جلسات و اسناد این دادگاه را برای اطلاع عموم، همراه توضیحات فارسی، هر چه زودتر منتشر کند.

بله هنوز هم معتقدم که اصل بر برائت است و کمافی‌السابق لجن‌پراکنی، ترور شخصیت، اتهام و افتراء بی‌اساس را نفرت‌آور میدانم و با همان قطعیت محکوم میکنم. و در این هم تردید ندارم که ترور شخصیت چهره‌های برجسته جنبشهای حق‌طلبانه این مردم، مستقل از انگیزه‌ها و وابستگی‌های مرتکبین، ضربه زدن به این جنبش‌ها و خدمتی ارزشمند به حکومت ضد مردمی ایران است.

اصول همانست که بود، اما حالا دیگر اثبات شده است که مهناز قزل‌لو قربانی لجن‌پراکنی نیست، عامل فعال ارتکاب آن است. و همه این مجموعه در کنار هم نشان میدهد که سوءظن داشتن به این شخص نه فقط بی‌پایه و غیراصولی نیست بلکه باید آن را به همه فعالین ضد رژیم در خارج کشور توصیه کرد. از دست کسی که توانسته است در ترور شخصیت آدمی مثل شادی امین نقش فعال ایفا کند، کارهای زیان‌بارتر و خطرناکتری هم بر میآید.

ده سال پیش، شواهد و قرائنی در دست نبود که بتوانیم ادعاهای آن نامه‌های بی‌امضاء را جدی بگیریم. حالا هست. بسته شدن پرونده لجن‌پراکنی و ترور شخصیت در دادگاه تورنتو، پرونده تحقیق درباره ادعاهای آن نامه‌های قدیمی را بحق از نو باز میکند. جا دارد نویسنده آن نامه بالأخره به قولی که در پایان نامه‌اش داده بود وفا کند و مدارکی را که در اختیار داشته است، قبل از اینکه خسارت دیگری به فعالین جنبش در خارج کشور وارد شود، در اختیار عموم هم بگذارد.

دیگر محرز است که مهناز قزل‌لو فقط آن شخصی نیست که در دفاع از حقوق همجنس‌گرایان داد سخن میدهد، شخصیت دیگری هم دارد که باید از آن ترسید، فاصله گرفت و افشایش کرد.

لیلا قرایی
استکهلم
١٤ ژوئن ۲۰۱۸

ضمیمه: اطلاعیه قدیمی مورخ ٢٦ فوريه ٢٠٠٩ - پاسخ به یک ایمیل بی نام و نشان

پاسخ به يک ايميل بی نام و نشان: ادعاهای غير مستند در مورد مهناز قزلو

از ليلا قرايی

آقای محترم

هيچکس تا در يک دادگاه عادلانه محاکمه و محکوم نشده باشد، گناهگار نيست. اصل بر برائت است.

پخش کردن حرفهای کسی که حرف حساب ميزند، اسمش را ميگويد، صورتش را نشان ميدهد و مسئوليت حرفهايش را به عهده ميگيرد، ابدا کار نادرستی نيست. ما به اين کار ادامه ميدهيم حتی اگر اثبات شود که سخنگو در گذشته با حرفها و اعمال ديگری خودش را بی آبرو کرده است. ما معتقديم که آدمها ميتوانند عوض شوند، ميتوانند از اشتباهاتشان پشيمان شوند، ميتوانند از صف دشمنان مردم فاصله بگيرند و به صف مردم بپيوندند... اين نظر ماست حتی اگر شما ادعاهايتان را اثبات کنيد. اصل ديگر در کنار اصل برائت اين است که "کسی که ادعا ميکند بايد اثبات کند"، متهم ميتواند ساکت بماند و هيچ نگويد.

اگر بنا باشد به آنچه که "ميگويند" گوش بدهيم و به آنچه که در يک ايميل گمنام، بدون امضاء، بدون نام و نشان نويسنده، بدون سند، در باره اين و آن گفته ميشود، باور کنيم، ادعاهای بی‌پايه را سند محسوب کنيم، - آنهم ايميلی که در آن "سوئدی" را "سوعدی" مينويسند - بايست نصف بيشتر آدمهای شريف و فعال عليه رژيم اسلامی و امثالهم را تبهکار بدانيم. لجن‌پراکنی عليه هر کس که قدمی عليه ژريمهای تبهکار برميدارد، يا عليه مردان زن‌کش و سوءاستفاده‌چی قد علم ميکند، شيوه رايج خفه کردن هر صدای حق‌طلبانه است. اين را ما بهتر از هر کس ديگری ميدانيم.

ما بنا به تجربه هر روزه‌مان اين را هم خوب ميدانيم که شوهران مغبون عروسهای نافرمان و فراری (چه پستی چه غير پستی)، برای انتقام گرفتن تا کجاها حاضرند پيش بروند، و چه‌ها حاضرند بگويند و بکنند. بنا به اين تجربه ما آخرين کسانی هستيم که آنچه که "در افواه" درباره اين يا آن زن قيام کرده "ميگويند" را باور کنيم. ما بخصوص در اين موارد، سختگيرترين ناباوران هستيم و بيشتر از مراجع حقوقی رسمی، سند مطالبه ميکنيم.

شما حق داريد له يا عليه هر چه که ميخواهيد حرف بزنيد. آزادی بيان حق همگان است. اما لجن‌مال کردن آدمها و شرافتشان جرم است و غيرقانونی است، بستن افترا و تهمت به مردم و هتک حرمت آنها خودش يک نوع تبهکاری است. اگر حرفهايتان درست است اسم و رسمتان را پای ادعاهايتان بنويسيد. اسم و رسمتان را پای اعلاميه‌های افشاگرانه‌تان بنويسد. اگر مدارکی در اثبات ادعاهايتان داريد آنها را در اختيار مردم بگذاريد، و اگر اينکار را نميکنيد ما هم بنوبه خود خودمان را موظف ميدانيم تلاش شما برای لجن‌مال کردن افراد را چه از طريق افشاگری و چه از طريق ارجاع به مراجع قانونی متوقف کنيم.

در راهپيمايی کارزار زنان، به دوستانتان، يعنی توزيع کنندگان اعلاميه‌های بدون امضاء و بدون مدرک لجن‌پراکنی‌تان بگوييد که صورتهايشان را بپوشانند چون فردای آن روز عکسهای همه‌شان در حين ارتکاب جرم منتشر ميشود و متعاقبا در اختيار دادستانی قرار ميگيرد که موظف است از لگدمال شدن حيثيت شهروندان ممانعت کند.

ليلا قرايی مسئول راديو صدای زنان
٢٦ فوريه ٢٠٠٩

رونوشت به همراه اصل نامه برای
١- کارزار زنان
٢- خانم مهناز قزلو
٣- همه سايتهای مورد اشاره در اصل نامه


اصل نامه دريافت شده و يک سؤال:

با درود به مسول محترم شبکه زنان

خانوم قرایی با سپاس و خسته نباشید از برنامه‌های خوب شما در روزای یکشنبه راستش من خیلی‌ وقت پیش می‌خواستم با شما تماس بگیرم (۲۰۰۸ - ۱۱ - ۳۰) وقتی‌ که با خانوم مهناز قزلو مصاحبه کردید.

دوست عزیز اینکه میدانم شما ایشان را نمیشناختید (نه به خاطر اینکه نمیتوانستید اسمش را درست ادا کنید) شکی ندارم . چطور کسی‌ را که نمیشناسید میکرفون را در اختیارش میگذارید!

دوست من

ایشان ابتدا با ویزا بازرگانی، دولتی وارد سوئد شدند توسط پلیس دانمارک به ایران اخراج شدند. دوباره توسط اشنای در نت با کسی‌ ، اقامت ۲ ساله ازدواج پستی گرفتند در طول ۲ سال اقامت تلاش داشتند برای خرید مواد شیمیای برای رژیم از امکانات دیگران استفاده کنند کسی‌ که با ایشان زندگی‌ میکرد مورد را به اداره ماهجرت خبر داد تا تاریخ ۰۸ -۲۰۰۸ که باید میرفت برای مصاحبه (یعنی‌ بعد از ۲ سال و نیم اقامت در اینجا) بعداز جواب منفی‌ به یکبار سیاسی و هم زندانی سیاسی شد! (تا این موقع یوته بوری زندگی‌ میکرد) شروع کرد نوشتن در سایتها راستش من خیلی‌ اهمیت نمیدادم چون این سایتها هستند که باید نویسنده گانشان را چک کنند اما صدای من از وقتی‌ شروع شد که در کارزار زنان ایشان را در لیست سخنران پانل دیدم!! توی این مملکت بعد ۳۰ سال تبعید مگر زنهای تبعید ی ما سخنران ندارند که رژیم برای ما بفرستد!! اما تاریخ نگار ایشان در طول ۷ ماه گذشته که سیاسی شدند در خاطرات زندان اون جوری که به تاریخها اشاره کردند ایشان در زمانی‌ که شکنجه میشدند هم همزمان در رفت و آمد (دهها بار) از ایران به دوبی‌ و از دوبی‌ به ایران بودند! bad az jvab manfi در طول این ۷ ماه ایشان به همه جا سر کشیدند مسائل اخلاقی‌ که به ما مربوط نیست اما مسائل سیاسی: todeh aksariyat تا راه کارگر در ادامه از رادیو زنان سر در آوردند و بعد ایشان رفتند طرف مجاهدین (تظاهرات فین لند استوکهلم و بروکسل) در واقع در استوکهلم مخفی‌ است چون در یو تو بری ۳ شکایت پلیس دارد از ۱۰ روز گذشته رفته طرف " کار زار زنان " و جالب اینکه من به جرات با فاکت می‌تونم بگویم ایشان را نمیشناسد و دارند میکرفون زنان ما را دست این خانوم میدهند! بابت همه این حرفها و بقیه مدرک موجود است و بخشی از این مدارک (bad az chek ghanoni) در روز سخنرانی‌ ایشان در محل به ۳ زبان فارسی‌ سوعدئ و انگلیسی پخش میشود.

پیروز باشید

http://iransweden.blogfa.com/8710.aspx
http://www.taban.no/Ghozloo_19bahaman.htm
http://www.karzar-zanan.com/2009-3.html

يک سؤال بجا: آيا کسی که "به اداره مهاجرت خبر داد" همان کسی نيست که امروز دارد به "کارزار زنان" و "راديو زنان" خبر ميدهد؟