انتخاب مردم سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است!
نهمین دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران همانند سایر انتخابات در ۲۶ سال اخیر عاری از هر گونه آزادی انتخاب برگزارمی شود.
از دیدگاه میلیونها انسان کارگر و زحمتکش در ایران که در این انتخابات هیچ منفعت و یا نمایندهای ندارند، این انتخابات مثل همه انتخابات
قبلی قلابی است . انتقادات زیادی از سوی گروههای مختلف اجتماعی نسبت به این انتخابات صورت میگیرد، برخی از انتقادات در چهارچوب
حقوق بشر و تعویض افراد و تغییرات سطحی قابل حلاند اما نقد کارگران به این رژیم و انتخاباتش در این عرصهها پاسخ نميگیرد.
برای فهم نقد کارگری این شرایط باید حداقلهایی که میتوانند منافع آنها را تامین کند، بررسی شوند.
آزادی تشکل، اجتماعات و اعتصاب و چالش سرمایه بعنوان مسبب بیکاری و فقر و فساد اجتماعی نخستین سکویی است که میتوان از آنجا به
منافع کارگران نگاه کرد . کدامیک از کاندیداها یا گروههای مجاز در این آتمسفر نفس میکشند تا کارگر این انتخابات را از آن خود بداند؟ این
مقولهای است که کارگر را با انتخابات بیگانه ميکند. حتی اگر رفسنجانی از عاملین ترور نبود و کشتار سال ۶۷ را سازمان نداده بود و
مثل خاتمی یا معین چهره اش کمی پوشیدهتر بود و یا شورای نگهبان و ولایت فقیه هم از میان برداشته شده بود و یا اینکه قانون اساسی
درست منطبق با خواست جمهوری خواهان لاییک بود.
اگراساسیترین مسائل زندگی میلیونها کارگر موضوع بحث انتخابات نیست پس به کارگر ربطی ندارد و باید آنرا در مجموعه منافع سرمایهداری
ارزیابی کرد. دراین صورت جناحهای مختلف سرمایه نقاط افتراق و اشتراک معینی در این انتخابات دارند . اما سقف این مناقشات درون سرمایه
از یکسو میتواند تا انتخاب یکی از مهرههای موجود محدود شود یا تا «انقلاب مخملی» کش بیاید - امری که نهایت امکان سرمایه جهانی برای ایران است-
و در تقاضای "حقوق بشر و دموکراسی" خلاصه میشود. تمام آلترناتیوهای موجود در چهارچوب سرمایه، -علیرغم نامهای متفاوتشان مثل ائتلاف
ملی، جبهه دموکراسی ، نهضت آزادی، رفراندوم، جمهوری خواهی و یا سلطنت و مشروطه و... از این چهارچوب خارج نشده و در نقطهای از این
مسیر جا خوش کردهاند . نئولیبرالیسم و رابطه هر چه گستردهتر با سرمایه جهانی از جمله بهبود رابطه با آمریکا افق محوری این حرکتهاست.
سهم کارگر در این مناقشات چیست؟ باید ذره بین برداشت و بدنبال خردهریزی که از این بریز و بپاشها برجای میماند گشت و این شغل
رفرمیستهاست . مردم کار و رفاه وآزادی ميخواهند، لذا هم رژیم و هم سرمایه را آماج حملات خود قرار میدهند. تنها سرنگونی انقلابی رژیم
یعنی سرنگونی توسط ارگانهای شورایی اقتدار تودههای کارگر و زحمتکش وایجاد دولت کارگری میتواند آغاز تحولات واقعی در ایران باشد.
سرنگون باد رژیم سرمایه داری ـ مذهبی ایران!
کارـ رفاه ـ آزادی جمهوری شورایی!
زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم!
هسته اقلیت
۱۱ ژوئن ۲۰۰۵
بازتکثير برای سايت شبکه زنان، ۱۵ ژوئن ۲۰۰۵
|